عشق را باید آموخت
و صمیمیت را
که در کوچه های شب آلودزندگی گم شده است
بوی باتو بودن را از نسیم
ازشکوفه در لا بلای ورق های درد آلود دفترشعر
از باران
ازدرخت
از طلیعه های صبح
وشاید در عطر نفس های یک آشنای دورکه گم شده است
از همهء نگاه های شرم شبانهء نیلوفر به خورشید ...
عشق را باید آموخت
و در ورای عطر بوسهء پیچک ها گم شد
(مجید)